امروز که در دست تو اَم مرحمتی کن، فردا که شوم خاک چه سود اشک و ندامت
- نوشته شده در پنج شنبه, 16 شهریور 1402 08:59
- بازدیدها: 119
به نام خداوند جان و خرد
در اولین روز هفته در 28 مرداد سال 1402 بر مبنای عادت دیرین پیامهای رسیده را در فضای مجازی مرور میکردم که چشمم بر روی تصویر دکتر نعمتی صبور، بردبار، همدل، همراه، گرهگشا و ایثارگر با سرتیتر «انا لِـ... و انا الیه راجعون» میخکوب گردید. در یک لحظه احساس کردم تحت تاثیر فرود آمدن یک پُتک سنگین بر سرم تمامی جسم و جان و روح و روانم فلج گردیده و قادر به انجام هیچ کاری نمیباشم. در کوتاه زمانی به خودم آمدم و در ضمیر باطنم این تصور شکل گرفت که از خدا بیخبری با تکنیک فتوشاپ خواسته که با یک شوخی بیمزه و غیر انسانی سر به سرم بگذارد و قلب و روحم را که آکنده از مهر و محبت و خاطرات بسیار زیادی از این یار دیرین میباشد، آزرده نماید. با روح پریشان و دستهای لرزان شماره دوست مشترک مان را گرفتم تا از صحت و سقم این پیام منحوس دلخراش اطمینان حاصل نمایم. متاسفانه این دوست نازنین با هقهق گریه و با حال نزار موضوع را تایید و اعلام نمودند که در حال رهسپاری به سوی بهشت زهرا میباشند. با آگاهی از این رخداد اسفناک جبرانناپذیر قلبم به درد آمد و روحم پریشان گردید و بغض گره شده در گلویم راه تنفسم را بست. جسم و روحم در پریشانی کامل غوطهور شد و به گفته ایشان اندیشیدم که در قبال انبوه نامرادیها و نامهربانیها میفرمود:
امروز که در دست تو اَم مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک و ندامت
بیاختیار خاطرات روزگاران گذشته در ذهن و اندیشهام تجلی یافت به مانند شاهین پر پروازی مرا از تونل زمان به 22 سال قبل رهنمون گردید. اولین روز آشنایی و دیدارمان در پرده خیالم به تصویر کشیده شد.
جوانی لاغر اندام با دنیایی اشتیاق، ولی مصمم از بنده دعوت به همکاری جهت انتشار ماهنامهای به نام دنیای تغذیه نمود. در آن زمان با در نظر گرفتن تفاوت دیدگاه و فاصله سنی و مشغله زیادی که داشتم نتوانستم دعوت پر مهرش را اجابت کرده قبول نمایم و از ایشان پوزش خواستم، ولی این جوان مصمم، با اراده، سختکوش و خستگیناپذیر هفت ماه متوالی به عناوین مختلف بنده و تعدادی از اساتید و مدرسین دانشکده علوم تغذیه دانشگاههای مختلف کشور را رها نکرد و تصوراتش را عیان و دیدگاهش را با تشریح و ترسیم نقش فرهنگسازی مجله دنیای تغذیه بیان نمود و دست از پیگیریهایش نمیکشید، لاجرم برای انتشار هشتمین شماره دنیای تغذیه اولین مقالهام را دریافت و با سیاست و کیاست، بنده و تعداد زیادی از مدرسین دانشگاهها را با پشتکار عجیب و رفتار در خور تقدیر به سوی خود جلب نمود، به طوری که بنده را تا امروز به مدت 242 ماه ملزم به همکاری و همیاری و مجذوب خود و تیم در خور تقدیر همکارانش نموده بود. ژرفنگری، مدیریت ذاتی، برنامهریزی و ایثار و از خودگذشتگی این خادم ملک و ملت و خلق و خالق موجب آن گردید که در کوتاه زمانی تعداد کثیری از نخبههای نامآور کلیه رشتههای پزشکی، پیراپزشکی و سایر عرصههای دانش و معرفت را به گرد هم فراهم آورده و با توجه به استعدادهای ذاتی توام با راستی و درستی این انسان شریف همکاریشان را با مجموعه تشکیلات ساخته و پرداخته نامآور شدهاش برقرار نمود. دستاوردهای این همه جانفشانی، تلاش، کوشش و جوشش این انسان شریف، بیهمتا، با اراده و هدفمند در این سالهای سپری شده، شامل هفت ماهنامه به نامهای «دنیای تغذیه»، «دنیای سلامت»، «دنیای زنان»، «آشپزباشی»، «کودک سالم»، «دنیای بازنشسته» و «دانشرسانه»، دو هفتهنامه «اخبار بانک، بورس و بیمه» و «ندای قرآن»، سه روزنامه «عصر ایرانیان»، «تجارت» و «اسکناس» و سایتهای خبری و اطلاعرسانی «تجارتآنلاین» و «زندگیآنلاین» و همچنین چاپ و انتشار کتابهای متعدد «انتشارات دنیای تغذیه» و ایجاد «چاپخانه گلآذین» میباشد. تدریس در دانشگاههای تهران، سوره و دانشگاه آزاد و تربیت دانشجویان در رشته مدیریت رسانه هم از فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان بود. همچنین تربیت و آموزش نیروهای حوزه رسانه و خبرنگار و روزنامهنگار در این سالهای فعالیت از دستاوردهای قابل ستایش ایشان است و باید اقرار نمایم که مصداق «نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار!» کاملا در مورد این رادمرد دست از جان شسته صدق میکند.
با تعزیت و تسلیت مجدد به کلیه بازماندگان، دلبستگان و علاقهمندان، به عرایضم خاتمه میدهم.
ضیاءالدین مظهری
