مرحله پيشبلوغ و دوران بلوغ يكي از بحرانيترين دورههاي رشد انسان محسوب ميشود. براي دستيابي به حداكثر راندمان رشد و نمو، انجام فعاليتهاي ورزشي توأم با رعايت يك برنامه غذايي متعادل و مناسب قويا توصيه و تاكيد ميگردد.
علاوه بر تكامل جسمي، تكامل رواني، شكلگيري شخصيت و بالفعل شدن استعدادها مانند بروز مهارتهاي تخصصي ورزشي نيز از ويژگيهاي دوران بلوغ محسوب ميشود.
در دوران كودكي و قبل از بلوغ، ظرفيت انجام فعاليتهاي ورزشي در دختران و پسران كاملاً با يكديگر قابل مقايسه ميباشد، اما با پيشرفت مراحل بلوغ تغييرات و واگرايي چشمگيري بين دو جنس آشكار ميشود.
چه در دختران و چه در پسران فعاليتهاي منظم ورزشي سبب دستيابي به حداكثر رشد ماهيچه ناشي از پروسه بلوغ، افزايش توان هوازي و بيهوازي، افزايش توان كلي بدن، افزايش قدرت عضلاني و استقامت شده كه همه اين موارد معيارهاي مهمي جهت افزايش راندمان فعاليتهاي فيزيكي محسوب ميگردند.
گسترش تواناييها در پسران چشمگيرتر است، چون تجمع چربي بيشتر در بدن دختران طي بلوغ، تا حدي سبب كاهش برخي تواناييهاي ورزشي ميشود.
فعاليتهاي ورزشي شديد طي بلوغ و عدم وزنگيري كافي، ميتواند با ايجاد اختلالات اندوكرين و نوراندوكرين، مهار گنادها و اختلال در تخريب و بازسازي طبيعي استخوانها سبب ايجاد پيامدهايي مانند توقف رشد قدي، تأخير يا مهار بلوغ جنسي و عدم كفايت توده استخواني شود كه مسلما سلامت آتي فرد را به مخاطره مياندازد.
شواهد متقاعدكنندهاي وجود داردكه اختلالات اندوكرين و عدم تعادل در متابوليسم استخوانها در كودكان ورزشكار، بهطور قابل توجهي با كمبودهاي اساسي تغذيهاي ناشي از نياز افزوده شده فعاليتهاي ورزشي در ارتباط است و با نوع فعاليت ورزشي، ارتباطي ندارد.
پس بر پايه اين شواهد پيروي از يك رژيم غذايي كه قادر به تأمين انرژي مورد نياز فرآيند رشد طبيعي و همچنين انرژي افزودهشده فعاليت ورزشي باشد، ضروري به نظر ميرسد.
از علايم كمبودهاي تغذيهاي در كودكان ورزشكار ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
خستگي، بيحالي، خوابآلودگي، تحريكپذيري، بياشتهايي، اختلالات فيزيكي مانند عفونتهاي مكرر، دهيدراتاسيون و صدمه به بافتهاي نرم.
گسترش و توسعه مهارتهاي ورزشي به موازات رشد و بلوغ
در ارزيابي نيازهاي تغذيهاي كودكان ورزشكار، در نظر گرفتن فاكتورهاي تأثيرگذار همچون ميزان سلامتي، جثه بدني، پيشبلوغ و مرحله بلوغ، ميزان فعاليت بدني روزمره، طول مدت و نوع ورزش روزانه يا هفتگي افراد ضرورت دارد.
افزايش سايز بدن و آغاز روند بلوغ، سبب افزايش در قدرت عضلاني، افزايش توان هوازي و مقاومت بدن در برابر فعاليتهاي سنگينتر ميشود. در كودكان كمتر از 8 سال رفتارهاي پرتحرك و بازيهاي كودكانه مانند دويدن، پريدن و انجام حركات آكروباتيك، بهطور طبيعي ميتواند به بهبود هماهنگي و قدرت عضلات، مهارتهاي جنبشي و افزايش توان هوازي كمك كند.
قبل از شروع فرآيند بلوغ حتي با تأمين تغذيه كافي (بهطور مثال افزايش انرژي و پروتئين دريافتي) ماهيچههاي اسكلتي ظرفيت لازم براي افزايش حجم (هيپرتروفي) را ندارند، اما با آغاز بلوغ، افزايش در سطح هورمونهاي جنسي، IGF-1 (1-Insulin like growth factor) و هورمون رشد در گردش، سبب افزايش حجم عضلات و گسترش توان و قدرت آنها ميگردد.
هورمونهاي جنسي به خصوص آندروژنها، توانايي گليكوليز بيهوازي در ماهيچهها را افزايش ميدهند، به همين دليل ظرفيت متابوليسم بيهوازي و توليد لاكتات در مردان بالغ، به مراتب بيشتر از پسران نابالغ، زنان و دختران است. به نظر ميرسد كه اندروژنها سبب افزايش آنزيمهاي كنترلكننده گليكوليز بيهوازي شده و توانايي ذخيره گليكوژن را نيز ارتقا ميدهند.
حداكثر ميزان اكسيژن مصرفي در فعاليتهاي هوازي1 (Vo2max) نيز، اگرچه معياري مستقل از تغييرات بلوغ است، اما چون با افزايش توده بدن در ارتباط ميباشد، معمولا بعد از بلوغ افزايش قابل توجهي نشان ميدهد. افزايش ترشح آندروژنها به خصوص تستوسترون در پسران نوجوان، منجر به تحريك رشد در تمامي نواحي و افزايش توده عضلاني بدن ميشود. افزايش ترشح استروژن در دختران نيز با افزايش انباشت چربي و تغيير نسبت چربي به پروتئين همراه است.
نقش غذا و عوامل تأثيرگذار بر نيازهاي اساسي تغذيهاي كودكان و بزرگسالان
غذا تأمينكننده انرژي مورد نياز جهت حفظ هموستاز و متابوليسم بدن است. رعايت تعادل ميان انرژي دريافتي و انرژي مصرفي براي حفظ سلامت و فعاليت متداول بدن ضرورت دارد.
در بزرگسالان انرژي مورد نياز بازتابي از مصرف انرژي طي متابوليسم بازال (BMR)2، اثر گرمازايي غذا، تنظيم دماي بدن و انجام فعاليتهاي روزمره يا فعاليتهاي افزودهشده طي انجام حركات ورزشي ميباشد.
انجام فعاليتهاي ورزشي اثر چشمگيري بر ميزان مصرف انرژي دارد و سبب افزايش BMR (ميزان انرژي پايه) ميشود كه علت آن افزايش سوخت وساز توده عضلاني ميباشد.
بهطور مثال در افراد بزرگسال انجام فعاليتهاي هوازي درگيركننده كل بدن كه بيش از 5 دقيقه طول بكشد، سبب 20-10 مرتبه افزايش در انرژي پايه (BMR) ميشود. اما اگر فعاليتها كمتر از يك دقيقه به طول انجامد، يعني ورزشهاي با شدت زياد، مدت كم و بيهوازي، افزايشي حدود 50-40 بار در انرژي پايه، اما بهطور موقت و گذرا به وجود ميآورد. پس انجام فعاليت ورزشي مداوم، بدون توجه به تأمين كافي انرژي ميتواند در طولانيمدت سبب كمبود انرژي و تحليل عضلاني گردد.
در كودكان علاوه بر نياز به انرژي طي متابوليسم بازال، اثر گرمازايي غذا، تنظيم دماي بدن و انجام فعاليتهاي روزمره يا حركات ورزشي، مقادير انرژي اضافهتري براي تامين نيازهاي رشد و بلوغ نيز بايد مورد توجه قرار گرفته و كاملا تأمين گردد.
رشد فرآيندي آنابوليك (سازنده)3 است و از آنجايي كه ميزان تخريب و بازسازي بافتها در كودكان بيشتر از بالغين است، پس نياز به انرژي به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در كودكان بيشتر از بزرگسالان ميباشد.
رژيم غذايي توصيهشده براي كودكان ورزشكار بايد مبتني بر تأمين انرژي كافي توأم با حفظ تعادل مثبت نيتروژن تنظيم شود. پروتئين موجود در رژيم غذايي، هم داراي نقش تأمين انرژي و هم حفظ تعادل مثبت نيتروژن است. عدم كفايت انرژي دريافتي از ساير منابع غيرپروتئيني، منجر به تجزيه و شكستن پروتئين به اسيدهاي آمينه جهت تأمين كمبود انرژي شده و تعادل منفي ازت را نيز به دنبال خواهد داشت كه ميتواند سبب كاهش وزن و تحليل بافت عضلاني بشود.
در كودكاني كه بهطور مداوم در معرض كمبود دريافت انرژي و پروتئين قرار دارند، كاهش قابل توجه در رشد كلي بدن و كوتاهي قد نسبت به سن در آنها قابل پيشبيني است.
علامت مشخصه چنين كوتولگي تغذيهاي، كاهش در ميزان رشد قدي، وزنگيري ناكافي و بلوغ با تأخير يا اصولا عدم وقوع بلوغ ميباشد.
در دختران در سن بلوغ غده هيپوتالاموس به كمبود حاد يا مزمن انرژي، هيپوگليسمي و كمبود ذخاير چربي بدن حساس است و ميتواند سبب اختلال در نوسانات روزانه سطح انسولين، ترييدوتيرونين(T3)، كورتيزول و لپتين در گردش شود.
در كودكان سالم 30 تا 40 درصد توده استخواني دوره بزرگسالي بهطور طبيعي طي بلوغ و ناشي از اثر آنابوليك هورمونهاي جنسي، (Insulin like growth factor-1) 1-IGF و لپتين شكل ميگيرد. پس ايجاد هرگونه تغيير در ترشح و عملكرد اين هورمونها، ناشي از محدوديت انرژي و پروتئين ميتواند سنتز طبيعي توده استخواني را مختل نموده و منجر به كاهش توده استخواني و ايجاد ساختار شكننده آنها شود. اين امر ميتواند عوارض جبرانناپذيري را در دوران بزرگسالي موجب گردد.
البته اگر كمبودهاي تغذيهاي در مرحله پيشبلوغ به ميزان لازم و به موقع تأمين شود، ميتواند به جبران وزن از دست رفته، برگشت رشد (catch up growth) و تكميل فرآيند بلوغ منجر گردد، اما اگر اين كمبودها در دوران بلوغ نيز تداوم پيدا كند، با اختلال در رشد طبيعي استخوانها و عدم تأمين مواد معدني موجود باعث ميشود كه فرد هرگز نتواند به قدي متناسب با الگوي ژنتيكي تعيينشده خود دست پيدا كند. علاوه بر اين ممكن است فرآيند بلوغ آغاز شده نيز متوقف گرديده و حتي فرد توانايي توليدمثل نيز پيدا ننمايد.
پينوشت:
1- فعاليتهاي هوازي: فعاليتي كه انجام آن مستلزم افزايش تنفس و ضربان قلب، براي تأمين اكسيژن مورد نياز عضلات اسكلتي ميباشد، مانند: راه رفتن سريع، دويدن، دوچرخهسواري و شنا.
2- BMR (Basal metabolic rate) انرژي مصرفي پايه: كمترين مقدار انرژي لازم براي زنده ماندن و انجام فعاليتهاي فيزيولوژيك مانند تنفس و ضربان قلب در حالت استراحت ميباشد. ميزان انرژي پايه در بزرگسالان تقريبا يك كيلوكالري به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در ساعت است. اندازه جثه، وزن، تركيب اجزاي بدن، سن و ميزان رشد بر مقدار اين انرژي تأثير ميگذارد.
3- آنابوليسم: فرآيندي است كه طي آن مواد ساده بهوسيله سلولها به مواد پيچيدهتر تبديل ميشوند.