بهطور اصولي و اساسي به جنگ كيلوهاي اضافه خود بروید
- نوشته شده در چهارشنبه, 06 آذر 1392 08:17
- بازدیدها: 4496
افزايش وزن و درگير شدن در هزارتوي راههاي منتهي به چاقي در تمام افراد مبتلا يكسان نبوده و هر كدام از اين مبتلايان نيازمند اقداماتي ميباشند كه در خور و مناسب وضعيت شخصي آنها باشد و صرفاً كاهش دادن ميزان انرژي دريافتي و حذف اين يا آن وعده غذايي و محروم گردانيدن از گروههاي خاص مواد غذايي چارهساز نميباشد، لذا قبل از اينكه به ادامه مطلب و سرنوشت افرادي كه به زعم خود ميانبر زده و در آرزوي دستيابي به اندام موزون و رويايي به هر اقدامي دست زدهاند و به جاي رسيدن به مقصد نهتنها راه به جايي نبردهاند، بلكه دهها اشكال و عوارض جديد را نيز بر خود هموار ساختهاند و چاقتر و بيمارتر از قبل گرديدهاند بپردازيم، از شما خوانندگان فرزانه و ژرفنگر درخواست بذل توجه به موارد زير را دارم تا در تصميمات آينده خود اول بينديشيد و سپس با در نظر گرفتن تمامي جوانب كار و پيامدهاي احتمالي اقدام بفرماييد.
ضمناً اين باور را داشته باشيد كه بزرگترين هنر شما كاهش سريع وزن نبوده، بلكه نگهداري و حفظ وزن به دست آمده و احساس سلامتي و سرزندگي بعد از اجراي يك رژيم مناسب خواهد بود. در اين راستا به تعدادي از عوامل زمينهساز چاقيها اشاره مينماييم:
عوامل موروثي و ژنتيكي:
عوامل ژنتيكي از جمله موثرترين و تاثيرگذارترين فاكتورها تلقي ميشوند. نحوه افزايش وزن و چاقيها تحت تأثير عوامل دروني و بيروني در افراد مختلف بسيار متفاوت از يكديگر ميباشد. حتي محل انباشتگي چربيها نيز در تمام افراد يكسان نيست؛ مثلا چاقي در ناحيه شكم و احشا (بهصورت فرم سيب) يا در نشيمنگاه و رانها (بهصورت فرم گلابي) يا چاقي بوفالويي (چاقي در نواحي بازو، كتف و پشت سينهها) و يا برعكس. تقسيم چربيهاي به وجود آمده ناشي از مصرف بيشتر از نياز غذاها به طور موزون در سطح بدن تقسيم شده باشد، همگي اين موارد از پيشتعيينشده و جنبه ژنتيكي دارد.
پژوهشهاي متعدد اثبات كردهاند كه فاكتورهاي خارجي و محيطي در بروز چاقيها در فرزندان پدر و مادراني كه اندام موزون دارند در 9 درصد فرزندان آنها تاثير ميگذارد. اين درصد در صورت چاق بودن يكي از والدين به 50-41 درصد و در صورت نامتوازن بودن هر دوي والدين (پدر و مادر)، اين تأثير به 80-66 درصد افزايش مييابد. علاوه بر فنوتيپ يا شكل ظاهري پدران و مادران، ژنوتيپ آنها نيز كه به ظاهر قابل مشاهده نميباشد، در بروز انواع چاقيها تاثيرگذار است و تاكنون بالغ بر 250 تا 300 ژن چاقكننده شناسايي شده است، مخصوصاً تجربيات بهعمل آورده شده بر روي دوقلوهاي يك تخمي و كاملاً مشابه از نظر جنس و شباهت كامل اندام و قيافه نشان دادهاند كه تحت تأثير نوع تغذيه و بيشخوري و عدم تحرك كافي، اضافه وزن مشابهي پيدا كرده و محل تجمع چربيهاي بدن آنها نيز بهطور كاملاً يكسان و مشابه به ظهور و بروز پيدا مينمايند، از اين جهت به زوجهايي كه اضافه وزن و چاقي دارند توصيه ميگردد از بدو تولد فرزندانشان بيشتر متوجه ميزان و كيفيت تغذيه و تحرك غنچههاي زندگيشان باشند تا فاكتورهاي تأثيرگذار خارجي را تعديل يا رفع نمايند و از انباشتگي چربي و بروز چاقيها و عوارض اجتنابناپذير و بيماريزاي چاقي در اين كودكان معصوم پيشگيري كنند.
اختلالات متابوليكي و غدد درونريز:
تغييرات حاصل در عملكرد غدد درونريز (يعني كمكاري و يا پركاري آنها) تحت هر عاملي منجر به عدم تعادل سوخت و ساز و هدايت چرخههاي زيست شيميايي بدن در قبال شكستن و پيوستن مواد مغذي و انرژي دريافتي از طريق تغذيه روزمره ميشوند. بهطور مثال به چند مورد از اين تغييرات در قبال بعضي از غدد اشاره ميگردد.
الف- برداشتن بيضهها يا تخمدان و يا نارسايي آنها زمينهساز چاقي ميباشد. خانمهايي كه داراي تخمدان پليكيستيك ميباشند يا بهعلل ناشناختهاي به كمكاري يا از كار افتادگي تخمدانها دچار گرديدهاند، علاوه بر ابتلا به پرمويي يا نامرتبي سيكل ماهيانه و يا قطع كامل آن توأم با كاهش احساس ميل جنسي، بسيار دمدميمزاج و تحريكپذير نيز ميگردند.
ب- كمكاري تيروئيد در هر دو جنس اغلب با افزايش ميل به خوابيدن و دراز كشيدن، بيميلي شديد به تحرك بدني و فعاليتهاي روزمره، بيحوصلگي و كمنشاطي دايمي، خشكي پوست و انباشتگي آب ميانبافتي موجبات اضافه وزن را به ميزان 10- 5 كيلوگرم فراهم ميسازد؛ لذا تشخيص بهموقع و رفع و درمان اين رويداد از فراخواني عوارض بعدي جلوگيري خواهد نمود.
ج-كاهش سطح توليد هورمون رشد، كمكاري غده هيپوفيز، سطوح غيرمتعادل هورمون گرلين (ghrelin)، ضايعات وارده بر هيپوتالاموس (كه كنترلكننده احساس سيري و گرسنگي ميباشد) و غدد فوق كليوي و لوزالمعده يا پانكراس و غيره، تغييرات مختلف و تحولات متفاوتي را موجب ميشود و به روند چاقي و اضافه وزن سرعت ميبخشد و قبل از هر اقدامي در جهت كاهش دادن اضافه وزن و انواع چاقيهاي به وجود آمده، بايد اين نارساييها تشخيص و برطرف گردد.
مسائل رواني، اقتصادي و اجتماعي:
اين عوامل بهطور توأم يا بهصورت جداگانه فرد را به پرخوري، بدخوري و گرايش به بعضي از طعمها همراه با كاهش شديد تحركات و فعاليتهاي جسمي و بدني و درونگرايي سوق ميدهند.
يا سندرم غذا خوردن نيمهشب اين قبيل افراد چاق كه گاهي تا 50 درصد انرژي مورد مصرف خود را از غروب آفتاب آغاز ميكنند و تا نيمههاي شب به اوج خود ميرسانند. در ميان مبتلايان به اين سندرم، اختلال در خواب رفتن يا قطع ناگهاني تنفس در اوج خواب عميق و بيداري ناگهاني و يا خرخرهاي طولاني و بسيار پرصدا مشاهده ميگردد. علاوه بر موارد پيش گفت عادت به سورچراني و عدم توانايي كنترل ميزان خورد و خوراك معمولاً در گروهي از اين افراد مشاهده ميگردد كه در اكثريت آنها ولع خوردن از عصر و غروب آفتاب آغاز شده و با پيشرفت شب به اوج ميرسد.
عادات غذايي و عدم فعاليت بدني:
عادات بد غذايي توأم با كمتحركي، تنبلي و بيميلي به انجام فعاليتهاي بدني، ريزهخواري و ناخنك زدن، احساس ويارگونه به مصرف مواد شيرين بعد از صرف غذاي كافي، شكستن مداوم تخمه و آجيل، ميل كردن تنقلات پرانرژي و فاقد مواد مغذي مورد نياز بدن در حين مشاهده فيلم و مسابقات و جشن و سرور و مخصوصاً خوردن و نوشيدن دايمي و بدون وجود احساس گرسنگي و گرايش به مصرف مواد غذايي پرچربي، سرخشده و تفت داده شده در روغنهاي جوشان و دهها مورد ديگر كه از مجال اين بحث خارج ميباشد، از جمله عوامل زمينهساز چاقي محسوب ميگردند و اين پيامدها اگر با شبزندهداري و عدم فعاليت روزانه نيز توام گردد و با حذف صبحانه و ميانوعده روز تكميلتر شوند، روند سير چاقي و بيماريهاي ناشي از آن بسيار تشديد ميگردد.
سن و جنس:
با افزايش سن در هر دو جنس و فرا رفتن آن از سن 25 سالگي به بعد به ازاء هر 10 سال، بين 5 تا 7 درصد از ميزان انرژي پايه يا بازال افراد كاسته شده و به همين نسبت از ميزان فعاليت نيز كم ميشود.
لذا لازم ميباشد كه براي جلوگيري از انباشته شدن انرژيهاي مازاد بر مصرف، از حجم و ميزان غذاهاي دريافتي روزمره سابق كاسته شده و با مصرف مواد غذايي كمچربي و پرفيبرتر، تنظيم برنامه منظم پيادهروي و ورزشهاي كششي و رعايت دقيق تنوع و تعادل مواد مغذي دريافتي، از چاقيهاي ميانسالي و سالمندي پيشگيري بهعمل آيد، چرا كه هر چه قطر كمر در خانمها از 80 افزونتر شده و به 88 و 96 سانتيمتر نزديكتر شود و در آقايان از 94 به 102 و از 102 به 112 سانتيمتر برسد، انواع بيماريهاي گوناگون فرصت ظهور و بروز پيدا كرده و بايد جهت تعديل و درمان و يا به عقب انداختن عوارض و ضايعات اين بيماريهاي گوناگون، مصرف داروهاي رنگارنگ و جورواجور و پرهيزهاي گوناگوني را خواهناخواه به مورد اجرا گذاشت يا رخدادهاي ناگهاني ناشي از عدم توجه به پيامدهاي آغازين بدن و تبديل شدن آنها به تظاهرات گوناگون و پيشرفت تدريجي آنها را به صورت عوارض شديدتر بايد انتظار داشته باشند.
تأثير داروهاي مصرفي:
تحت تاثير مصرف اجتنابناپذير داروهاي كنترلكننده غده تيروييد و يا تخمدانها و پروستات و ميزان فشار خون، درد مفاصل، چربي، اوره، اسيداوريك و قند خون افزوده شده يا مصرف آرامبخشها، خوابآورها، كورتيكواستروييدها، داروهاي ضدافسردگي و داروهاي درمان صرع و اختلالات رواني و غيره منجر به تغييراتي در ميزان نياز به انرژي پايه ميگردد كه لازم است نسبت به تغيير عادات غذايي قبلي و كاهش ميزان مصرف غذا از بعد كمي و بهبود كيفيت آن اقدام شود و با يك برنامه سبك فعاليتهاي بدني در قالب پيادهروي، يوگا، حركات كششي و انقباض و انبساط عضلات شكم، نشيمنگاه، رانها و ساق پا در هر فرصتي همراه گردد تا از پيشرفت اضافهوزن و آغاز چاقيها جلوگيري به عمل آيد.
وضعيت فيزيولوژيكي:
جهش رشد و آغاز پيشبلوغ و بلوغ، دوران بارداري، ختم دوران حاملگي و آغاز زايمان، شروع دوران شيردهي، يائسگي، ابتلا به انواع بيماريهاي عفوني و غيرعفوني حاد و مزمن در اين تقسيمبندي قرار دارند كه هر يك از موارد گفتهشده نياز به برنامه غذايي خاصي داشته كه فعلاً در مورد آنها صحبت نميشود. متاسفانه عادات غذايي و نوع تغذيه خانمها در دوران پيش از بارداري، دوران بارداري و شيردهي نهتنها در روند حفظ سلامتي و اندام خود آنها تأثيرگذار است و اغلب اين اثرگذاريها غيرقابل برگشت ميباشند، بلكه سرنوشت ادامه رشد و سلامتي فرزند معصوم آنها نيز در ارتباط تنگاتنگي با نحوه تغذيه مادر و شاخص توده بدني آنها (BMI) در ورود به حاملگي است.
بهطور اختصار يادآوري ميشود گرچه مادران كموزن و كمغذا در دوران بارداري فرزندان كموزن و با قد كوتاهتر از ميزان انتظار و خانمهاي چاق و پرخور برعكس، بچههاي درشتتر و با وزن بيشتر از فرم استاندارد بهدنيا ميآورند، ولي هر دوي اين كودكان در زندگي بعدي خود در معرض خطر حتمي چاقيهاي مفرط و بيماريهاي قلبي و عروقي قرار دارند و خيلي سريعتر از كودكان ديگر به عدم تحمل گلوكز و افزايش ترشح ميزان انسولين و ابتلا به سندرم متابوليك مبتلا ميشوند.
افزايش تعداد و حجم سلولهاي چربي:
افزايش تعداد سلولهاي چربي (هايپرپلازي) كه در دوران كودكي بهعلت وادار نمودن كودك به مصرف غذاي اضافي رخ ميدهد و در 2-3 سالگي كودك به اوج سرعتگيري خود ميرسد و تعداد سلولهاي چربي را در كودكان پرخور و يا وادار شده به پرخوري تا 3 برابر تعداد سلولهاي چربي كودكان با وزن طبيعي افزايش ميدهد.
بعضي از دانشوران محقق اعلام كردهاند كه در بدن يك انسان با وزن متعادل و متناسب با سن و قد، در حدود 30 ميليارد سلول چربي وجود دارد. در افراد با اضافه وزن اين تعداد به صد ميليارد بالغ ميگردد و در آنهايي كه از مرز اضافه وزن فراتر رفته و به درجات مختلفي از چاقي تغيير فرم دادهاند، اين تعداد به 270 ميليارد بالغ ميگردد و طبيعتا افزايش و انباشتگي اين تعداد سلول مشابه بمبهاي ساعتي ميباشند كه گاهي با عملكرد نابجا و نابهنگام خود، بيماريهاي جديد، متنوع و رنگارنگي را زمينهسازي مينمايند و يا تاثيرات عوامل محيطي را بسيار شدت ميبخشند.
متاسفانه تعداد سلولهاي افزودهشده ذخيرهكننده چربي در سرتاسر عمر باقي ميمانند و بعد از اتمام دوران تقسيم سلولي و رشد، افزايش يافتن تعداد سلولهاي بدن متوقفشده، ولي حجم انباشتگي چربي در هر سلول تا دويست برابر افزايشپذير ميباشد كه خود تهديد جدي براي حفظ تناسب اندام تلقي ميگردد.
تئوري جديد:
تئوري جديدي ارائه شده كه در مورد سلولهاي بافت چربي اظهار ميدارد كه سلولهاي چربي مثل ساير سلولهاي بدن عمر مشخصي ندارند و اصولاً آنها زندگي را كماكان ادامه ميدهند. اين سلولها تحت تأثير كاهش دريافت انرژي به هر شكل و صورتي، بر عليه انباشتگي جزئي خود تا حد معيني ادامه ميدهند، ولي كماكان منتظر فرصت باقي ميمانند تا انرژي مازاد بر نياز فرد به هر صورتي (در قالب قند، پروتئين و چربي) و به هر دليلي افزونتر گردد تا فعالانه به انباشت مجدد خود اقدام نمايند. از همه اين موضوعات غمآورتر توان سلولهاي بافتهاي چربي در افزايش تعداد جديد سلولهاي چربي ميباشد، چرا كه وقتي توان انباشت و متراكمسازي سلولها به پايان ميرسد، بدن افراد چاق دستور ساخت سلولهاي چربي جديدي را دريافت ميدارد، در صورتي كه با كاستن از ميزان دريافت انرژي، سلولهاي چربي ذخاير انباشتهشده خود را تا حد مشخصي به صورت اسيدهاي چرب آزاد در جريان خون رها ميسازند و در نقطه معيني (set point)، از تخليه ذخاير باقيمانده خود جلوگيري كرده و منتظر فرصت ميمانند تا مجدداً به انباشتگي قبلي خود برسند (يويوانكت و چاقي و لاغريهاي متناوب).
بهطور قطع و يقين بروز چاقي و اضافه وزن، صرفاً ناشي از فزوني دريافت انرژي نسبت به ميزان مصرف انرژي نيست. در سطور گذشته به تعدادي از فاكتورهاي تاثيرگذار اشاره اجمالي نموديم، ولي اگر بخواهيم تمامي اين عوامل را برشماريم، فرصت كافي در اختيار نخواهيم داشت تا قادر به جلب توجه وافي شما به شناخت تمامي آنها باشيم، لذا به همين چند مورد بسنده كرده و به ادامه مطلب خود ميپردازم.
اضافه وزن و چاقيهاي چندين علتي:
اگر پذيرفته باشيد كه افزايش وزن و چاقيها چندين علتي بوده و هر فردي دنيايي متفاوت از نظر ژنتيكي و اقليمي با ديگر افراد چاق دارد، قبول خواهيد فرمود كه همه چاقيها را فقط با روش كاهش ميزان انرژي نميتوان با اطمينان و بدون هيچ عارضه بهتدريج لاغر كرد و خطرات عديده چاقي را از اين عزيزان دور نمود، چه بسا تبعيت كوركورانه از يك توصيه غيرعلمي و مندرآوردي و بهظاهر جادويي بهجاي جانبخشي، با ايجاد انواع بيماريهاي جديد احتمال جانستاني پيدا مينمايد، لذا توصيه و تاكيد ما به شما همراهان گرانقدرمان اين است:
الف: تشخيص نوع و علت چاقي
ب: انجام آزمايش كامل خون و ادرار جهت تعيين پارامترهاي بيوشيميايي و آنزيمهاي مختلف غدد درونريز مثلاً تيروييد، كبد، لوزالمعده و غيره.
ج- وضعيت الكتروليتها و نسبت كلسيم به فسفرخون و ساير پارامترهاي مربوط به تراكم استخوانها.
د- ميزان آهن سرم، TIBC، فريتين و همچنين CBC و پروفايل چربيها، كراتينين، اوره و اسيداوريك. بهطور خلاصه قبل از تحليل و برآورد آزمايش خون و ادرار اجراي هيچ رژيم غذايي كاهش وزن توصيه نميشود.
دكتر سيدضياءالدين مظهري