هشدار جدي ولي صميمانه به عزيزاني كه در دور باطل كاهش و افزايش وزن يويو مانند گرفتار شدهاند به گروه 13 اختصاص دارد، به افراد عجول و فاقد صبر و حوصله و زودباوري كه هر ادعايي را ميپذيرند و هر توصيه بجا و نابجا را بكار ميبندند ولي همواره بجاي آب به سراب واهي ميرسند براي نمونه توجه شما بزرگواران را به گفتوشنود بانوي ميان سال با وزن 79 كيلوگرم جلب مينمايم. ايشان سرگذشت خودشان را چنين روايت نمودهاند «با وضوح كامل بياد دارم كه در ايام گذشته حتي در شب عروسيام 50 كيلوگرم وزن با 168 سانتيمتر قد داشتم. وقتي به عكسهاي آن زمان نظر ميافكنم باريكي گردنم و لاغري پاهايم شبيه قحطيزدگان گرسنگي كشيده ميماند ولي با وجود اين شكل ظاهري شبيه قحطيزدگان طراوت چهره و برق نگاهم در تمامي عكسهاي آلبوم عروسيام قابل درك ميباشد و فيگورهاي مختلفي كه در بين مدعوين و دوستان و آشنايان در عكسهايم به چشم ميخورد حاكي از اعتماد بنفس و رضايت باطن از آنچه كه بودم ميباشد. ولي متاسفانه در حال حاضر بعلت انباشتگي چربي در ناحيه شكم و نشيمنگاه و رانهايم چنان هيبتي پيدا كردهام كه اصلا رويم نميشود در جمع كوچك خانوادگي ظاهر گردم تا چه رسد در مجالس جشن و سرور پر رفت و آمد حضور بهم رسانم. ايشان در پاسخ سوال چه عاملي باعث گرديده كه از چنان اندامي به چنين هيبت غير قابل تصور و توام با بيماريهاي رنگارنگ دچار گرديد، اظهار داشتهاند كه چند صباحي بعد از مراسم عقد و عروسي و شور و شيريني زندگي جديد و پرخوريهاي بيامان و شب زندهداريها در مراسم پاگشا (جهت آشنايي خانوادهها با يكديگر) كه هر دعوت تازه با انواع غذاهاي عجيبو غريب و جورواجور و رنگارنگتر از مراسم قبلي بود چنان تغييراتي را در ميزان خورد و خوراكم پديدار نمود كه نتيجه آن افزايش سريع وزن و سايزهايم بود. هيچيك از لباسهايم ديگر اندازه تنم نبودند، حتي آنهايي كه در گذشته بعلت لاغري مفرطم به تنم گريه ميكردند با يك زور و اجبار خاصي ميتوانستم به تن كنم و از فشار وارده به علت تنگي آنها، نفسم بند ميآمد و ميترسيدم كه با هر دم و بازدمي دكمههاي لباسم كنده شود يا درزهاي دوخته شده لباسم از هم بگسلد. از همه اين مسائل سختتر تحمل نگاه ملامت بار دوست و آشنا و فاميل بود كه مرا بر آن داشت كه به جنگ كيلوهاي انباشته شده خود سريعاً اقدام نمايم و با برگزيدن سهلترين و كوتاهترين ميانبرها زودتر به نتيجه برسم».
اولين اقدام شما در جهت دستيابي به اندام متناسبتر چگونه آغاز شد و به انجام رسيد؟
فردي را به من معرفي كردند كه در كاهش سريع وزن و سايز رودست نداشت و چنان برنامههاي غذايي نامبرده تاثيرگذار بود كه در كوتاه زماني آب رفته را بجو باز ميگرداند به هر ترفندي بود خود را به اين بزرگوار رسانيدم و از دستورات ايشان مو به مو تبعيت كردم گرچه رژيمي يك نواخت و فاقد تنوع بود، ولي در طول 2 ماه چنان موقعيتي نصيب من شد كه وقتي وزن جديدم را با آغاز برنامههايم مقايسه كردم 14 كيلو كاهش وزن را براي من به ارمغان آورده بود گرچه به ريزش مو، بيحوصلگي، تحريكپذيري و احساس خستگي شديد دچار شده بودم، ولي به اميد رسيدن به وزن قبلي خود كماكان دستورات داده شده را مو به مو و با دقت به اجرا ميگذاشتم، از جمله رژيمهاي سرشار از پروتئين با حذف يا تقليل شديد مواد قندي و يا تك و كمخوريهاي متعدد طولاني مدت و بسيار رنجآور و بدين ترتيب در كوتاهزماني چهار كيلوي ديگر از وزنم را كاهش دادم ولي پوست بازوها و شكم من بسيار چروكيده شده و شادابي و برق نگاهم كاملا از بين رفته و خواب راحت و فعاليتهاي خستگي ناپذيرم روز به روز كمتر از روز پيش گرديده بود. بعد از اين كاهش وزن ديگر گرمي از وزن من كم نميشد و هر چه از ميزان دريافت غذاي توصيه شده من كم ميگرديد نتيجه عكس عايدم ميشد. حال عموميام روز به روز بدتر و اوضاعام آشفتهتر و ابتلا به انواع بيماريهاي مفصلي نسبت به سابق افزونتر شده بود. در گيرودار اين تغييرات بياشتهايي قبلي من بطور باورنكردني تبديل به ولع خوردن شد. ديگر به هيچوجه قادر به كنترل خود نبودم و هرچه بيشتر ميخوردم حريصتر و گرسنهتر ميگرديدم. به موازات افزايش سريع وزنم افسردگي نيز به سراغم آمد و تنها با خوردن و نوشيدن دائمي احساس آرامش ميكردم و بدين وسيله خود را مشغول ميداشتم. طبيعتاً بعد از چند صباحي وقتي بخود آمدم و خواستم با رنج، زحمت و هر محروميتي كه شده، مجدداً وزن افزايش يافته را كه خيلي بيشتر از آغاز رژيم لاغريم بود مجدداً و به سرعت كاهش بدهم و اين تصميم غلط آغاز راه بودن در وادي سرگشتگي افزايش و كاهش وزنم به صورت يويو بود كه در هر چرخش و پيچش به سرعت و حدت افزايش وزنم افزوده ميشد و در هر بار تصميم به كاهش وزن مجددم كه با دشواري و رنج و زحمت بسيار توام ميگرديد، نتيجهاي نيز به بار نميآورد. درست شبيه فردي شده بودم كه محكوم به حمل صخره سنگيني به بالاي قله كوهي شده بود كه هر بار چند قدم مانده به فتح قله كوه سنگ از دستش رها ميشد و به دامنه كوه فرو ميغلطيد و رنج و عذاب حمل اين بار سنگين مجدد آغاز ميگرديد. حكايت بنده نيز درست شبيه اين محكوم نامي شده كه تاكنون صدها بار به نوسان وزن در محدوده خاصي دچار شده و هر بار از نو آغاز كردهام. راه و روش غلطي كه مرا هرگز به مقصد نرسانيده و روز به روز نيز از ساحل آرزوهايم دور و دورتر شدهام و اينك به اين حال وزن و هيكل و بيماريهاي جورواجور و رنگارنگ دست به گريبانم و راه گريزي براي من ديگر متصور نميباشد. در خاتمه صحبتام يادآور ميشوم جهت دستيابي به هدف دست نيافتني خود و پيدا كردن يك رژيم جادويي شفابخش به هر دري زدهام و هر كمك لاغري و روشهاي گوناگون و رنگارنگ را آزمودهام ولي راه به جايي نبردهام. اينك منتظر يك معجزه ميباشم كه مرا از اين بار سنگين غير قابل تحمل وا رهاند.
مسايلي كه اين بانوي محترم در سطور فوق مطرح نمودهاند شايد شبيه سرنوشت و عملكرد صدها هزار نفر ديگر نيز باشد كه به اميد آب به سراب رسيدهاند و بجاي ره سپردن در مسير مستقيم ميانبر زده و ره گم كرده شدهاند.
علل و عوامل چاقي و لاغري يويو مانند
تكرار مكرر رژيمهاي گرسنگي و پرخوريهاي پي در پي، عامل افزايش وزن مفرط ميگردند كه انباشتگي چربيها را در هر رفت و برگشتي افزونتر از پيش ميسازند، چرا كه در روند تكامل انسانهاي اوليه گرسنگي و قحطيهاي بزرگتري تهديد آدميان بوده و هست و از اين رو با هر نشانهاي از گرسنگي و قحطي هوشمندانهترين و اثربخشترين برنامههاي اين زمان بحراني از طرف سيستمهاي حفاظتي حيات و هستي هر فردي به مورد اجرا گذاشته ميشود و ژنهاي مختلفي به فعاليت جديدي پرداخته و بازدارندگي از كاهش وزن را ناشي از چربيها آغاز ميكنند. ادامه يافتن تحمل گرسنگي باعث ميگردد فرمانهاي ژنتيكي مركز كنترل سيري و گرسنگي را به ايجاد ولع خوردن وا دارد تا به هر ترتيبي كه شده فرد ماده قابل خوردني را به چنگ آورد و همزمان با اين تغييرات برنامه، سوخت پايه را نيز تقليل ميدهد تا ذخاير انرژي موجود را صرفهجويي نمايد. در اثر بكار افتادن اين مكانيسم حفاظتي قسمتي از عضلات نيز به تحليل برده ميشوند تا از يك طرف از مصرف انرژي توسط عضلات كاسته شود و از طرف ديگر از اسيدآمينههاي خاص پروتئينهاي عضلات تحليل و تجزيه شده، گلوكز مورد نياز مغز ساخته و پرداخته شود، بطوري كه جهت تهيه 8/1 گرم گلوكز، 9 گرم از ميزان ذخاير عضلات بدن كاسته ميشود كه بازتاب آن به شرح زير ميباشد:
بازتاب كاهش ميزان ذخاير عضلات بدن
هر چه از تراكم عضلات كاسته شود به همان نسبت نياز به انرژي كاهش مييابد. هر چه به شدت گرسنگي ناشي از كاهش دريافت مواد غذايي افزوده شود به همان نسبت شعله زندگي يا ميزان انرژي پايه يا بازال بصورت ملموسي كاهش داده ميشود. افرادي كه به هر علتي به پرخوري، بدخوري، كمخوريهاي مفرط و يا افزايش مصرف انرژي دچار گرديده باشند همواره احساس سردي و يخزدگي مينمايند، يعني افرادي كه به طور مكرر تحت رژيمهاي سخت و كم كالري و عدم تنوع دريافت گروههاي مختلف غذايي قرار دارند در درون آنها بروز قحطي اعلام و مكانيسمهاي دفاعي مختلف فراخواني ميگردند و به هر دليلي اگر مواد غذايي بيشتري در دسترس بدن قرار داده شود و سرشار از مواد مغذي هم باشد برنامههاي تغيير يافته دفاعي حفظ حيات بدون آنكه به ترميم و بازسازي عضلات تحليل يافته و ارگانهاي تهي شده از ذخاير كليدي رو آورد همه انرژيهاي دريافتي را بصورت چربي در بدن براي روز مبادا انباشته ميسازد تا بدين ترتيب جهت تكرار مجدد كمخوريهاي احتمالي، مقادير انرژي لازم را براي دورانهاي طولانيتر در اختيار داشته باشد و از اين رو كماكان در حالت اضطراري خود به كاهش انرژي پايه ادامه ميدهد، گرچه اين تغييرات از فردي به فرد ديگر متفاوت است، ولي آنچه كه مسلم ميباشد درصد قابل توجهي از افراد چاق تحت چنين مكانيسمي قادر نميشوند وزن كاهش داده شده را حفظ نمايند. زيرا در اين گروه از افراد، آنزيمي فعال ميگردد كه انباشتگي ميزان چربيهاي ذخيره شده در سلولهاي چربي را به دهها برابر ظرفيت قبلي ميرساند و همزمان فعاليت و مصرف انرژي عضلات را به يك سوم ظرفيت قبلي تحليل ميدهد.
راههاي گريز از اين مكانيسمها
اولين اقدام، در جهت افزايش سوخت بدن انجام بيشتر فعاليتهاي بدني در قالب حركات موزون، پيادهروي، شنا و ورزشهاي سبك ديگر ميباشد تا عضلات تحليل رفته بتدريج ترميم و افزايش حجم پيدا نمايند. اين اقدامات سازنده و سيستماتيك به موقع و قبل از تحليل بيشتر و شديدتر عضلات ميبايد آغاز گردد. تا روند تصاعدي كاهش سوخت بدن تعديل گردد. افرادي كه زودتر از دام گرسنگيهاي خود تحميلي يا توصيه شده از طرف افراد فاقد صلاحيت علمي، خودشان را رها نمايند و با يك برنامه متعادل و متنوع غذايي بهطور تدريجي به حجم عضلات خود با انجام ورزشهاي مناسب بيفزايند، بدين طريق شعله حيات و زندگي خود را مجدداً فروزانتر خواهند نمود، ديگر مثل سابق نخواهند لرزيد و احساس سرما نخواهند كرد و هم زمان با اين تغييرات، سير صعودي روند تحليل عضلاني نيز متوقف خواهد شد و ولع ويارگونه خوردن در آنها به تدريج فروكش خواهد نمود و ميل و هوس ويارگونهاي كه آنها را به طرف شيريني و تنقلات سوق ميدهد، كاسته خواهد شد، البته دو صد گفته چون نيمكردار نيست. به اين آسانيها عضلات تحليل رفته و روحيه فرو مرده و ميل به گوشهگيري و نياز به استراحت مفرط و گرايش به تنهايي و درونگرايي دوباره و به سرعت تغيير نمييابند، ولي به علت دارا بودن قدرت انطباق خارقالعاده اشرف مخلوقات، با قدري صبر و حوصله و تمرين و ممارست، بدن انسانها مجدداً به خودسازي و خود ترميمي رو ميآورد.
در قبال آغاز فعاليتهاي بدني در جهت حمايت از اثرات رژيمي كه در دست انجام نيز ميباشد، بايد حوصله، صبر و ممارست بكار برده شود. ورزش و حركات بدني كه عرق ما را در آغاز كار جاري ميسازند، بتدريج و در طول كوتاهزماني بر فرد عادي و راحت ميگردد. در اين حالت آسودگي و راحتي انجام فعاليتهاي بدني پيش گفت انرژي كمتري را به مصرف ميرساند لذا نبايستي بطور دائم به يك برنامه ثابت اجراي فعاليتهاي ورزشي پرداخته شود، بلكه به شدت و حدت فعاليتهاي بدني بطور تدريجي بايد پرداخته شود حتي نوع ورزشها نيز بطور متناوب در طول هر 2 يا 3 ماه بايد تغيير داده شود و ورزشهاي استقامتي مداوم و طولاني با فعاليتهاي قدرتي كوتاه مدت بايد جايگزين شوند تا بدين وسيله به سوخت بيشتر انرژيهاي انباشته شده بدن منجر گردد. البته نبايد آهستگي و پيوستگي را نيز از نظر دور داشت چرا كه مداومت و اصرار بيشتر به شدت و حدت فعاليتها شما را خسته و از ادامه راه و دستيابي به هدف عالي و نهايي باز ميدارد. همواره بايد اقداماتي را به انجام برسانيد كه از مرز تحمل شما زياد فراتر نرود. گرچه براي افزايش ظرفيت تحمل در هر كاري انجام تست تحمل بيشتر در كوتاهزماني لازم ميباشد تا از دور باطل حاكم بر سوختوساز بدن رهايي حاصل گردد و تجزيه و مصرف چربيهاي متراكم شده با ورزشهاي متنوع و متناسب امكانپذير شود.