نقش سوءتغذیه در بستر حرکت انسان محوری در جهت دستیابی به توسعه پایدار
- نوشته شده در چهارشنبه, 26 تیر 1392 19:45
- بازدیدها: 4022
همدست مخفی فقر اقتصادی و عدم توسعه ملی، سوءتغذیه میباشد چراکه نیروی انسانی، برازندهترین عامل تولید و خدمات تلقی میگردد که تحت تاثیر عدم تعادل، و تناسب مصرف مواد غذایی توان جسمی ، قدرت اندیشه، خلاقیت، ابتکار، انگیزه کار و فعالیت در افراد رو به کاستی میگذارد و متاسفانه تشخیص زودهنگام و اقدام به موقع به علت عدم تشخیص نشانههای سوءتغذیه، به سادگی و آسانی میسر نمیباشد؛ چون هنگامی که تغذیه تحت تاثیر عوامل مختلفی همچون فقر مالی و فرهنگی از بعد کیفی و کمی رو به کاهش میگذارد؛ جسم انسانها تغییراتی را در روند سرپا نگه داشتن خود به عمل میآورد و مصالحهها و سازشهایی را در سیستمهای درونی و عملکردهای بیرون خود به وجود میآورد که اغلب این سازشهای ایجادشده غیر قابل رویت بوده یا فقط برای کسانی قابل رویت میباشد که توقف رشد کودکان را با نمودارهای رشد و پایش مرتب آن میسنجند.
ولی تنها آثار ظاهری سوءتغذیههای احتمالی که به صورت بارزی قابل درک می باشند کمکاری و تنبلی افراد میباشد که تحت تاثیر غریزه طبیعی حفظ حیات به منظور تامین فعالیتهای حیاتی غیرارادی مثل تنفس، ضربان قلب، تفکر، ساخت و ساز هورمونها، آنزیمها، پادتنهای لازم و غیره ذخیره نیروی موجود صورت می گیر تا بدین ترتیب مدت طولانیتری ادامه زندگی امکانپذیر باشد . برای مثال کودکان را در نظر آورید که مظهر فعالیت و سرزندگی، جنب و جوش میباشند، اگر تحت تاثیر کم غذایی ناشی از فقر اقتصادی و عدم آگاهی والدین خود دچار سوءتغذیه گردیده باشند، علاوه بر کندی یا توقف رشدشان ترجیح میدهند به جای بدو بدو کردن و راه رفتن و بازی کردن بایستند و حتی در صورت ادامه کمغذایی و بدغذایی نشستن را بر ایستادن و درازکشیدن را به نشستن ترجیح میدهند. بزرگسالانی که به کمبود کمی و کیفی مواد غذایی دریافتی روزانه خود دچار شده باشند، بدن آنها جهت جبران عدم تعادل و کمبودهای اجباری میزان سوخت و ساز خود را پایین میآورد، فشار خونشان افت نموده و تمرکز و هوشیاری آنها رو به کاستی میرود. به تدریج با مصرف انرژی ذخیره شده در بافت چربی، انرژی ذخیره شده در ماهیچههای آنها نیز نقصان یافته و استخوانهای آنها پوک شده و تغییر فرم میدهند. حتی ترمیم سلولها و بافتهای فرسوده و از بین رفته آنها متوقف گردیده و سیستم دفاعی بدنشان چنان ناتوان میگردد که به سرعت و آسانی به بیماریهای مختلف مبتلا گردیده و مدت طولانیتری لازم دارند که از چنبره بیماریها خود را وا رهانند.
امید به زندگی در آنها کاهش پیدا کرده و آمار مرگ و میرشان به شدت بالا میرود. دور شدن آنها (به علت بیماری) از چرخههای تولیدی و خدماتی، نه تنها موجبات کاهش درآمد ناخالص ملی را فراهم میسازد، بلکه فوت زودهنگام آنها نیز یک مشکل اقتصادی اجتماعی تلقی میگردد؛ مضافا به اینکه مخارج درمان، اقامت آنها در بیمارستانها نیز هزینه دیگری است که بر بودجه و درآمد خانوادهها و دولت تحمیل میشود .
لازم به یادآوری است، افت کیفیت تغذیه، شوم ترین آثار خود را در دوران بارداری بر روند رشد جنین، و در طول 12 ماه پس از به دنیا آمدن او (به علت رشد سریع کودک و تکامل مغزش) بروز میدهد در این دوران و حتی چند سال بعد از تولد، کودکان به تغذیه مداوم و متناسب نیازمند میباشند و هر گونه تعلل و بیتوجهی (تحت تاثیر عوامل اقتصادی، عدم آگاهی، باورهای غلط) به کیفیت و کمیت تغذیه و عدم ارتباط عاطفی، نه تنها شدیدترین آثار کندی و توقف رشد را موجب خواهد شد، بلکه آثار مخرب آن در گسترش فکر و اندیشه نوزادان و کودکان باقی مانده و نسلی که آیندهسازان کشور هستندرادچار عقب ماندگی جسمی و ذهنی کرده و نسل ضعیفتر از خود را به بار آورده و پرورش خواهند داد و این دور باطل همچنان ادامه خواهد یافت.
به طور قطع چنین نسلهایی قادر نخواهند بود که در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات، دانش فنی منطبق با زمان و مکان را فرا گرفته و به نیروی انسانی سالم، توانمند، با انگیزه، ماهر ، مبتکر و نوآور تبدیل شوند.
دکتر سید ضیاءالدین مظهری